معنی فارسی propelment

B1

پیشرفت، فرآیند یا عمل حرکت یک جسم به جلو.

The act of propelling or moving forward.

example
معنی(example):

پیشرفت کشتی در آب‌های آرام به آرامی انجام شد.

مثال:

The propelment of the ship was smooth in calm waters.

معنی(example):

مهندسین مکانیسم‌های پیشرفت هواپیما را مطالعه کردند.

مثال:

The engineers studied the propelment mechanics of the aircraft.

معنی فارسی کلمه propelment

: معنی propelment به فارسی

پیشرفت، فرآیند یا عمل حرکت یک جسم به جلو.