معنی فارسی prorating
B1محاسبه به صورت نسبی، معمولاً در زمینه هزینههایی که باید به نسبت زمان یا میزان استفاده تقسیم شوند.
The process of calculating a proportionate share of something, often related to costs or fees.
- verb
verb
معنی(verb):
To divide proportionately, especially by day; to divide pro rata.
example
معنی(example):
محاسبه نسبی برای صدور صورتحساب عادلانه در خدمات مشترک ضروری است.
مثال:
Prorating is essential for fair billing in shared services.
معنی(example):
آنها هزینهها را بر اساس استفاده محاسبه میکنند.
مثال:
They are prorating the fees based on usage.
معنی فارسی کلمه prorating
:
محاسبه به صورت نسبی، معمولاً در زمینه هزینههایی که باید به نسبت زمان یا میزان استفاده تقسیم شوند.