معنی فارسی pro-rate
B1محاسبه نسبت به سهمی خاص، معمولاً در زمانها یا هزینهها.
To calculate something proportionally based on specific criteria, often related to time or costs.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید کمیسیون را برای بخشی از سال که کار کردیم، به صورت نسبی محاسبه کنیم.
مثال:
We need to pro-rate the commission for the part of the year worked.
معنی(example):
زمانی که کسی زودتر میرود، ما حقوق نهایی او را به صورت نسبی محاسبه میکنیم.
مثال:
When someone leaves early, we pro-rate their final paycheck.
معنی فارسی کلمه pro-rate
:
محاسبه نسبت به سهمی خاص، معمولاً در زمانها یا هزینهها.