معنی فارسی prosect

B2

پروسکت، عمل برش‌دادن یا جداسازی اعضای بدن برای مطالعه یا آموزش.

To dissect or separate parts of an organism for study or educational purposes.

example
معنی(example):

در کلاس زیست‌شناسی، ما باید یک قورباغه را پروسکت می‌کردیم تا آناتومی آن را مطالعه کنیم.

مثال:

In biology class, we had to prosect a frog to study its anatomy.

معنی(example):

دانش‌آموزان یاد گرفتند چگونه بافت‌های مختلف حیوانی را پروسکت کنند.

مثال:

The students learned how to prosect various animal tissues.

معنی فارسی کلمه prosect

: معنی prosect به فارسی

پروسکت، عمل برش‌دادن یا جداسازی اعضای بدن برای مطالعه یا آموزش.