معنی فارسی prosecting

B2

پروسکت کردن، عمل جداسازی اعضا یا بافت‌ها برای مطالعه یا مشاهده.

The act of dissecting or cutting up parts of an organism for analysis.

example
معنی(example):

پروسکت کردن نمونه نیاز به دقت و مراقبت دارد.

مثال:

Prosecting the specimen requires precision and care.

معنی(example):

آن‌ها در حال پروسکت کردن اندام‌های مختلف برای درک عملکرد آن‌ها هستند.

مثال:

They are prosecting various organs to understand their function.

معنی فارسی کلمه prosecting

: معنی prosecting به فارسی

پروسکت کردن، عمل جداسازی اعضا یا بافت‌ها برای مطالعه یا مشاهده.