معنی فارسی prosthetically
B1به شکل مصنوعی، اشاره به وسایل کمکی و اعضای جایگزین در پزشکی دارد.
In a manner relating to prosthetics; using artificial devices to replace missing limbs or body parts.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بعد از عمل جراحی به صورت مصنوعی راه میرفت.
مثال:
She walked prosthetically after her surgery.
معنی(example):
اندامهای طراحی شده به صورت مصنوعی، زندگیهای بسیاری را بهبود بخشیده است.
مثال:
Prosthetically designed limbs have improved many lives.
معنی فارسی کلمه prosthetically
:
به شکل مصنوعی، اشاره به وسایل کمکی و اعضای جایگزین در پزشکی دارد.