معنی فارسی protatic

B1

پروتاتیک به ویژگی یا وضعیت خاصی اشاره دارد که در آن یک شیء به حالت ایستاده قرار می‌گیرد.

Relating to the position or alignment of a structure that is typically upright.

example
معنی(example):

وضعیت پروتاتیک استخوان‌ها برای حالت ایستاده ضروری است.

مثال:

The protatic position of the bones is essential for an upright stance.

معنی(example):

او هم‌ترازی پروتاتیک ساختار را به دقت تحلیل کرد.

مثال:

He analyzed the protatic alignment of the structure in detail.

معنی فارسی کلمه protatic

: معنی protatic به فارسی

پروتاتیک به ویژگی یا وضعیت خاصی اشاره دارد که در آن یک شیء به حالت ایستاده قرار می‌گیرد.