معنی فارسی protistan

B1

پروتیست، یک موجود زنده که در قلمرو پروتیست‌ها قرار دارد و می‌تواند تک‌سلولی یا چندسلولی باشد.

Any member of a diverse group of eukaryotic microorganisms.

example
معنی(example):

باکتری‌های پروتیست می‌توانند در آب یافت شوند.

مثال:

Protistan organisms can be found in water.

معنی(example):

بسیاری از گونه‌های پروتیست نقش‌های مهمی در بوم‌سازگان‌ها ایفا می‌کنند.

مثال:

Many protistan species play important roles in ecosystems.

معنی فارسی کلمه protistan

: معنی protistan به فارسی

پروتیست، یک موجود زنده که در قلمرو پروتیست‌ها قرار دارد و می‌تواند تک‌سلولی یا چندسلولی باشد.