معنی فارسی prototypal
B2پروتوتیپال به طراحی یا نمونهای اولیه اشاره دارد که به عنوان نمونه برای دیگران عمل میکند.
Relating to or being a prototype, serving as a model for subsequent versions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی پروتوتیپال به عنوان مبنای مدلهای آینده عمل کرد.
مثال:
The prototypal design served as the basis for future models.
معنی(example):
در هنر، آثار پروتوتیپال معمولاً استانداردی برای سبکهای جدید تعیین میکنند.
مثال:
In art, prototypal works often set the standard for new styles.
معنی فارسی کلمه prototypal
:
پروتوتیپال به طراحی یا نمونهای اولیه اشاره دارد که به عنوان نمونه برای دیگران عمل میکند.