معنی فارسی prototypic

B2

پروتوتیپیک به نوعی اشاره دارد که نماینده یا نمونه‌ای مشخص از یک گروه یا دسته دیگر باشد.

Serving as a typical example of a certain class or category.

example
معنی(example):

طراحی صندلی جدید نمادین از روندهای مدرن مبلمان است.

مثال:

The design of the new chair is prototypic of modern furniture trends.

معنی(example):

او یک مثال نمادین از یک کارآفرین موفق است.

مثال:

He is a prototypic example of a successful entrepreneur.

معنی فارسی کلمه prototypic

: معنی prototypic به فارسی

پروتوتیپیک به نوعی اشاره دارد که نماینده یا نمونه‌ای مشخص از یک گروه یا دسته دیگر باشد.