معنی فارسی protrudable

B1

قابلیتی که اجازه می‌دهد یک شیء از یک سطح دیگر خارج شود یا به بیرون بزند.

Able to extend or protrude out from a surface or material.

example
معنی(example):

این ماده قابلیت برآمدگی دارد و امکان گسترش آسان را فراهم می‌کند.

مثال:

The material is protrudable, allowing easy extension.

معنی(example):

برخی از پلاستیک‌ها در هنگام گرم شدن قابلیت برآمدگی دارند.

مثال:

Certain plastics are protrudable when heated.

معنی فارسی کلمه protrudable

: معنی protrudable به فارسی

قابلیتی که اجازه می‌دهد یک شیء از یک سطح دیگر خارج شود یا به بیرون بزند.