معنی فارسی protuberosity
B2برآمدگی، برجستگی یا بخشی که نسبت به سطح اطراف خود突出 است.
A bulge or protruding part, especially on a bone.
- NOUN
example
معنی(example):
برآمدگی استخوان در تصویر اشعه ایکس قابل مشاهده بود.
مثال:
The protuberosity of the bone was visible on the X-ray.
معنی(example):
در زیستشناسی، برآمدگی میتواند به یک برجستگی بر روی یک سطح اشاره کند.
مثال:
In biology, a protuberosity can refer to a bump on a surface.
معنی فارسی کلمه protuberosity
:
برآمدگی، برجستگی یا بخشی که نسبت به سطح اطراف خود突出 است.