معنی فارسی protuberous
B2برآمده، برجسته و آشکار، به ویژه در مورد اشیاء یا اجسام.
Having a bulging or protruding appearance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جنبه برآمده طرح بسیار جالب بود.
مثال:
The protuberous aspect of the design was quite striking.
معنی(example):
برخی از گیاهان دارای ریشههای برآمده هستند که بالای زمین رشد میکنند.
مثال:
Some plants have protuberous roots that grow above ground.
معنی فارسی کلمه protuberous
:
برآمده، برجسته و آشکار، به ویژه در مورد اشیاء یا اجسام.