معنی فارسی providentially
C1به گونهای که به نظر میرسد تحت هدایت یک نیروی الهی یا سرنوشت است.
In a manner that seems to be guided by divine providence.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت معجزهآسا شغلی را دقیقا زمانی که به آن نیاز داشت پیدا کرد.
مثال:
She providentially found a job just when she needed it.
معنی(example):
باران به طور معجزهآسایی درست در زمان مراسم عروسی متوقف شد.
مثال:
The rain stopped providentially just in time for the wedding.
معنی فارسی کلمه providentially
:
به گونهای که به نظر میرسد تحت هدایت یک نیروی الهی یا سرنوشت است.