معنی فارسی proxenus
B2پروکسنوس، یک واژه یونانی برای نمایندگان دیپلماتیک که به عنوان رابط بین دو جامعه عمل میکنند و وظیفه دارند که مهمانان خارجی را کمک کنند.
A historical term for a representative, especially in the context of ancient city-states, often in charge of foreign guests.
- NOUN
example
معنی(example):
اصطلاح پروکسنوس به یک نماینده در شهر-کشورهای تاریخی مربوط میشود.
مثال:
The term proxenus relates to a representative in historic city-states.
معنی(example):
یک پروکسنوس معمولاً مسئولیت مراقبت از مهمانان خارجی را داشت.
مثال:
A proxenus often had the responsibility of looking after foreign guests.
معنی فارسی کلمه proxenus
:
پروکسنوس، یک واژه یونانی برای نمایندگان دیپلماتیک که به عنوان رابط بین دو جامعه عمل میکنند و وظیفه دارند که مهمانان خارجی را کمک کنند.