معنی فارسی prunted

B2

پروند، به وضعیت یا عمل بریدن یا کاهش ساقه یا شاخه‌های گیاهان اشاره دارد.

Referring to branches that have been cut or reduced for better growth or light access.

example
معنی(example):

شاخه‌های پروند مانند به ورود نور خورشید کمک کرد.

مثال:

The prunted branches allowed for better sunlight penetration.

معنی(example):

بعد از اینکه گیاه پروند شد، به طرز بیشتری رشد کرد.

مثال:

After being prunted, the plant grew more vigorously.

معنی فارسی کلمه prunted

: معنی prunted به فارسی

پروند، به وضعیت یا عمل بریدن یا کاهش ساقه یا شاخه‌های گیاهان اشاره دارد.