معنی فارسی prurience

B2

پروریدگی، حالتی یا ویژگی که به تمایلات جنسی بیش از حد یا افراطی اشاره دارد.

Excessive or unnatural interest in sexual matters.

example
معنی(example):

پروریدگی او در نحوه نگاه کردنش به مجله مشهود بود.

مثال:

His prurience was evident in the way he looked at the magazine.

معنی(example):

این فیلم به خاطر پروریدگی و محتوای توهین‌آمیزش مورد انتقاد قرار گرفت.

مثال:

The movie was criticized for its prurience and suggestive content.

معنی فارسی کلمه prurience

: معنی prurience به فارسی

پروریدگی، حالتی یا ویژگی که به تمایلات جنسی بیش از حد یا افراطی اشاره دارد.