معنی فارسی psychotically
B1بهصورت دیوانهوار، به حالتی اطلاق میشود که رفتار یا اندیشهها به شدت غیرعادی و ناپایدار میگردند.
In a manner characterized by extreme mental disturbance.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در شرایط استرسزا بهطور دیوانهوار عمل کرد.
مثال:
He acted psychotically during the stressful situation.
معنی(example):
پس از این حادثه، افکار او بهطور دیوانهوار نامنظم شد.
مثال:
Her thoughts became psychotically chaotic after the incident.
معنی فارسی کلمه psychotically
:
بهصورت دیوانهوار، به حالتی اطلاق میشود که رفتار یا اندیشهها به شدت غیرعادی و ناپایدار میگردند.