معنی فارسی pulicous
B1پولیکوس، صفتی برای توصیف چیزی که دارای زبری یا خشن بودن است.
Adjective describing a surface that is rough or hairy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافت پولیکوس در چنین منطقهای صاف غیرمنتظره بود.
مثال:
The pullucous texture was unexpected in such a smooth area.
معنی(example):
هنگام تجزیه و تحلیل نمونه، ویژگی پولیکوس مشاهده شد.
مثال:
When analyzing the specimen, a pulicous feature was noted.
معنی فارسی کلمه pulicous
:
پولیکوس، صفتی برای توصیف چیزی که دارای زبری یا خشن بودن است.