معنی فارسی pull-his-socks-up
B1پیشرفت کردن و به شرایط بهتر و فعالیت بیشتر تلاشی بیشتر کردن، معمولاً زمانی به کار میرود که کسی باید بیشتر تلاش کند تا به اهداف خود برسد.
To improve one's performance or behavior by putting in more effort.
- IDIOM
example
معنی(example):
اگر او میخواهد امتحان را قبول شود، واقعاً نیاز دارد که خود را جمع و جور کند.
مثال:
He really needs to pull his socks up if he wants to pass the exam.
معنی(example):
پس از دریافت بازخورد، او تصمیم گرفت که تلاش بیشتری کند و عملکردش را بهبود بخشد.
مثال:
After receiving feedback, she decided to pull her socks up and improve her performance.
معنی فارسی کلمه pull-his-socks-up
:
پیشرفت کردن و به شرایط بهتر و فعالیت بیشتر تلاشی بیشتر کردن، معمولاً زمانی به کار میرود که کسی باید بیشتر تلاش کند تا به اهداف خود برسد.