معنی فارسی pulseless
B2بدون ضربان، به حالتی اطلاق میشود که در آن هیچ تپش یا نوسانی وجود ندارد.
Lacking a pulse; not showing a rhythmic throbbing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وضعیت بدون ضربان پزشکان را بلافاصله نگران کرد.
مثال:
The pulseless condition concerned the doctors immediately.
معنی(example):
او وضعیت بدون ضربان دستگاه را وقتی که از کار افتاد، متوجه شد.
مثال:
He noticed the pulseless state of the machine when it stopped working.
معنی فارسی کلمه pulseless
:
بدون ضربان، به حالتی اطلاق میشود که در آن هیچ تپش یا نوسانی وجود ندارد.