معنی فارسی puppetly

B1

به طور غیررسمی یا از نظر حرکات و گفتار شبیه به عروسک.

In a manner resembling a puppet, often in a humorous or exaggerated way.

example
معنی(example):

او به صورت عروسکی صحبت کرد و لهجه‌های عروسک‌گردان را تقلید کرد.

مثال:

He spoke puppetly, mimicking the tones of a marionette.

معنی(example):

حرکات عروسکی لحن طنزآمیزی به سخنرانی او داد.

مثال:

The puppetly gestures added a humorous touch to his speech.

معنی فارسی کلمه puppetly

: معنی puppetly به فارسی

به طور غیررسمی یا از نظر حرکات و گفتار شبیه به عروسک.