معنی فارسی purgings
B1عمل دستهای از پاکسازی یا حذف چیزهای ناخواسته.
Multiple acts of purging; the process of removing unwanted materials.
- NOUN
example
معنی(example):
پاکسازی فایلهای قدیمی به آزاد شدن فضای دیسک کمک کرد.
مثال:
The purgings of old files helped to clear up disk space.
معنی(example):
پاکسازی منظم ایمیلهای غیرضروری میتواند جعبه ورودی شما را قابل مدیریتتر کند.
مثال:
Regular purgings of unnecessary emails can make your inbox more manageable.
معنی فارسی کلمه purgings
:
عمل دستهای از پاکسازی یا حذف چیزهای ناخواسته.