معنی فارسی purificator

B1

دستگاهی که برای پاکسازی یا تصفیه چیزی، به ویژه هوا یا آب، استفاده می‌شود.

A device that purifies air or water.

example
معنی(example):

پاک‌کننده هوا کیفیت هوای خانه را بهبود بخشید.

مثال:

The air purificator improved the quality of the air in the home.

معنی(example):

او یک تصفیه‌کننده آب خرید تا از آب آشامیدنی ایمن مطمئن شود.

مثال:

She bought a water purificator to ensure safe drinking water.

معنی فارسی کلمه purificator

: معنی purificator به فارسی

دستگاهی که برای پاکسازی یا تصفیه چیزی، به ویژه هوا یا آب، استفاده می‌شود.