معنی فارسی puristical

C1

نسبت به پیروی سختگیرانه از اصول و قواعد خاص در هنر یا نویسندگی.

Relating to a strict adherence to artistic or literary principles.

example
معنی(example):

رویکرد پروگرسیستی نویسنده بسیاری از طرفداران را برای او به ارمغان آورد.

مثال:

The puristical approach of the author won him many admirers.

معنی(example):

سبک پروگرسیستی او در هر قطعه‌ای که خلق می‌کند انعکاس می‌یابد.

مثال:

Her puristical style is reflected in every piece she creates.

معنی فارسی کلمه puristical

: معنی puristical به فارسی

نسبت به پیروی سختگیرانه از اصول و قواعد خاص در هنر یا نویسندگی.