معنی فارسی puristically

C1

به نحوی که به پیروی از اصول و قواعد خاص اصرار دارد.

In a manner that emphasizes strict adherence to principles or minimalism.

example
معنی(example):

او وب‌سایتش را به طور پروگرسیستی طراحی کرد و فقط بر روی ویژگی‌های ضروری تمرکز کرد.

مثال:

She designed her website puristically, focusing only on essential features.

معنی(example):

نمایشگاه هنری به طور پروگرسیستی برپا شد و سادگی در آن در کانون توجه بود.

مثال:

The art exhibition was puristically curated, with simplicity at its core.

معنی فارسی کلمه puristically

: معنی puristically به فارسی

به نحوی که به پیروی از اصول و قواعد خاص اصرار دارد.