معنی فارسی put one's heart into

B1

به معنای دادن تمام تلاش و احساسات به یک کار یا فعالیت است.

To dedicate oneself fully to a task or activity, giving it all of one's effort and passion.

example
معنی(example):

او قلبش را در نقاشی‌اش گذاشت و آن را واقعاً خاص کرد.

مثال:

She put her heart into her painting, making it truly special.

معنی(example):

اگر می‌خواهی موفق شوی، باید قلبت را در کارت بگذاری.

مثال:

If you want to succeed, you need to put your heart into your work.

معنی فارسی کلمه put one's heart into

:

به معنای دادن تمام تلاش و احساسات به یک کار یا فعالیت است.