معنی فارسی put someone out to pasture
B2به فردی که دیگر به صورت فعال مشغول به کار نیست، اشاره دارد و معمولاً به دلیل سن یا بازنشستگی استفاده میشود.
To retire someone from active work, often due to age or obsolescence.
- IDIOM
example
معنی(example):
پس از سالها خدمت صادقانه، آنها تصمیم گرفتند او را به گوشهنشینی بفرستند.
مثال:
After many years of dedicated service, they decided to put him out to pasture.
معنی(example):
شرکت تجهیزات قدیمی را به گوشهنشینی فرستاد زمانی که دستگاههای جدید خریداری کرد.
مثال:
The company put the old equipment out to pasture when they bought new machines.
معنی فارسی کلمه put someone out to pasture
:
به فردی که دیگر به صورت فعال مشغول به کار نیست، اشاره دارد و معمولاً به دلیل سن یا بازنشستگی استفاده میشود.