معنی فارسی put-to-the-test

B1

آزمایش کردن، گذاشتن چیزی در موقعیت دشوار برای ارزیابی کارایی یا توانایی آن.

To challenge or evaluate someone's abilities or a concept in a demanding situation.

example
معنی(example):

من مهارت‌هایم را در طول مسابقه به آزمایش گذاشتم.

مثال:

I put my skills to the test during the competition.

معنی(example):

این آزمایش نظریه را به آزمایش گذاشت تا ببیند آیا درست است یا نه.

مثال:

The experiment put the theory to the test to see if it was accurate.

معنی فارسی کلمه put-to-the-test

: معنی put-to-the-test به فارسی

آزمایش کردن، گذاشتن چیزی در موقعیت دشوار برای ارزیابی کارایی یا توانایی آن.