معنی فارسی pyche

B1

بخش‌های پیچ‌خورده و گوشتی یک درخت یا گیاه.

The winding or twisted shape of a tree or plant.

example
معنی(example):

پیچ درخت با شاخه‌های گسترده‌اش تحسین‌برانگیز بود.

مثال:

The pyche of the tree was impressive, with branches spreading wide.

معنی(example):

او به پیچ بلوط قدیمی تحسین کرد.

مثال:

He admired the pyche of the ancient oak.

معنی فارسی کلمه pyche

: معنی pyche به فارسی

بخش‌های پیچ‌خورده و گوشتی یک درخت یا گیاه.