معنی فارسی pyramidoid

B1

شکل یا ساختاری که مشابه هرم است.

Having a form or structure that resembles a pyramid.

example
معنی(example):

تشکیل به شکل هرم‌مانند یک ویژگی جغرافیایی جالب بود.

مثال:

The pyramidoid formation was an interesting geological feature.

معنی(example):

ما به بررسی ساختارهای هرم‌مانند یافت‌شده در ویرانه‌های باستانی پرداختیم.

مثال:

We studied the pyramidoid structures found in ancient ruins.

معنی فارسی کلمه pyramidoid

: معنی pyramidoid به فارسی

شکل یا ساختاری که مشابه هرم است.