معنی فارسی quadratically

B1

به‌طور چهارگوشه، به روشی که در آن تغییرات براساس یک معادله درجه دو باشد.

In a manner relating to or involving a square; typically used in reference to mathematical functions.

example
معنی(example):

تابع به‌طور چهارگوشه افزایش می‌یابد، به این معنی که سریع‌تر از توابع خطی رشد می‌کند.

مثال:

The function increases quadratically, meaning it grows faster than linear functions.

معنی(example):

او معادله را به‌طور چهارگوشه حل کرد تا ریشه‌ها را بیابد.

مثال:

She solved the equation quadratically to find the roots.

معنی فارسی کلمه quadratically

: معنی quadratically به فارسی

به‌طور چهارگوشه، به روشی که در آن تغییرات براساس یک معادله درجه دو باشد.