معنی فارسی quadrigeminal
B2منطقهای در مغز که شامل چهار ساختار بزرگ است و به پردازش اطلاعات بصری و شنوایی کمک میکند.
Relating to the structure in the brain that contains four colliculi, associated with visual and auditory processing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پلاک چهارگمی بخشی از مغز است که در بینایی و شنوایی نقش دارد.
مثال:
The quadrigeminal plate is a structure in the brain involved in vision and hearing.
معنی(example):
در آناتومی، منطقه چهارگمی به ناحیهای اطلاق میشود که شامل چهار کُلّیکول است.
مثال:
In anatomy, the quadrigeminal region refers to the area containing four colliculi.
معنی فارسی کلمه quadrigeminal
:
منطقهای در مغز که شامل چهار ساختار بزرگ است و به پردازش اطلاعات بصری و شنوایی کمک میکند.