معنی فارسی quadrilling

B1

عملی که در آن اندازه‌ها یا طراحی‌ها به شکل چهارگانه انجام می‌شود.

The act of creating or working with four-sided shapes or measurements.

example
معنی(example):

آنها اندازه‌گیری‌ها را برای پروژه به صورت چهارگانه انجام می‌دادند.

مثال:

They were quadrilling the measurements for the project.

معنی(example):

چهارگانه‌کردن در کارهای معماری دقیق ضروری است.

مثال:

Quadrilling is essential in precise architectural work.

معنی فارسی کلمه quadrilling

: معنی quadrilling به فارسی

عملی که در آن اندازه‌ها یا طراحی‌ها به شکل چهارگانه انجام می‌شود.