معنی فارسی quaintly

B1 /ˈkweɪntli/

به شیوه‌ای دلنشین و قدیمی، معمولاً در توصیف رفتار یا شیوه‌های بیان استفاده می‌شود.

In an attractive, old-fashioned manner; often used to describe a style or approach.

adverb
معنی(adverb):

In a quaint manner; oddly; strangely.

example
معنی(example):

او به شکل دلنشینی به عکس‌های قدیمی لبخند زد.

مثال:

She smiled quaintly at the old photographs.

معنی(example):

هنرمند شهر را به شکل دلنشینی نقاشی کرد و جذابیت آن را به تصویر کشید.

مثال:

The artist painted the town quaintly, highlighting its charm.

معنی فارسی کلمه quaintly

: معنی quaintly به فارسی

به شیوه‌ای دلنشین و قدیمی، معمولاً در توصیف رفتار یا شیوه‌های بیان استفاده می‌شود.