معنی فارسی quakier

B1

لرزان‌تر، توصیفی برای چیزی که حس لرزش بیشتری دارد نسبت به دیگر.

Having more shaking or quivering aspects than something else.

example
معنی(example):

این مدل جدید از مدل قبلی لرزان‌تر است.

مثال:

This new model is quakier than the last one.

معنی(example):

او شخصیتی لرزان‌تر از برادرش دارد.

مثال:

He has a quakier personality than his brother.

معنی فارسی کلمه quakier

: معنی quakier به فارسی

لرزان‌تر، توصیفی برای چیزی که حس لرزش بیشتری دارد نسبت به دیگر.