معنی فارسی quaky

B1

لرزان، به معنای داشتن حرکات یا صدایی که نشان‌دهنده ناسیون یا بی‌قراری است.

Characterized by shaking or quivering, often due to excitement or fear.

example
معنی(example):

کف لرزان وقتی روی آن پا گذاشتم صدایی داد.

مثال:

The quaky floor made a sound when I stepped on it.

معنی(example):

صدای او به خاطر هیجان لرزان بود.

مثال:

Her voice was quaky from the excitement.

معنی فارسی کلمه quaky

: معنی quaky به فارسی

لرزان، به معنای داشتن حرکات یا صدایی که نشان‌دهنده ناسیون یا بی‌قراری است.