معنی فارسی quantifiably
B2به نحوی که قابل اندازهگیری باشد، به ویژه در بحثهای علمی و آماری.
In a way that can be measured or quantified.
- ADVERB
example
معنی(example):
نتایج آزمایش میتوانند بهطور قابل اندازهگیری با ابزارهای بهتر بهبود یابند.
مثال:
The results of the experiment can be quantifiably improved with better tools.
معنی(example):
این روش به ما این امکان را میدهد که موفقیت را بهطور قابل اندازهگیری ارزیابی کنیم.
مثال:
This method allows us to measure success quantifiably.
معنی فارسی کلمه quantifiably
:
به نحوی که قابل اندازهگیری باشد، به ویژه در بحثهای علمی و آماری.