معنی فارسی quaquaversally
B2به طور همهجانبه یا در تمام جهات و ابعاد.
In a manner that covers or refers to all directions or aspects.
- ADVERB
example
معنی(example):
اطلاعات به محض انتشار بهطور همهجانبه منتشر شد.
مثال:
The information spread quaquaversally as soon as it was released.
معنی(example):
او بهطور همهجانبه سفر کرد و در یک سفر به چندین قاره رفت.
مثال:
He traveled quaquaversally, visiting multiple continents in one trip.
معنی فارسی کلمه quaquaversally
:
به طور همهجانبه یا در تمام جهات و ابعاد.