معنی فارسی quar

B1

دعوا، مشاجره، یا اختلاف نظر بر سر یک موضوع.

To have a noisy argument or disagreement.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند بر سر آخرین تکه کیک دعوا کنند.

مثال:

They decided to quar over the last piece of cake.

معنی(example):

خواهر و برادرها اغلب بر سر مسائل جزئی دعوا می‌کنند.

مثال:

Siblings often quar about trivial matters.

معنی فارسی کلمه quar

: معنی quar به فارسی

دعوا، مشاجره، یا اختلاف نظر بر سر یک موضوع.