معنی فارسی quiddler
B1کسی که به بازی با کلمات یا مضامین مربوط به ذات میپردازد.
A person who engages in witty or playful language or ideas.
- NOUN
example
معنی(example):
به عنوان یک کیدیتری، او اغلب بازیهایی با کلمات ایجاد میکرد.
مثال:
As a quiddler, he often created games with words.
معنی(example):
کیدیتری تماشاگران را با بازیهای کلامی هوشمندانه سرگرم کرد.
مثال:
The quiddler entertained the audience with clever wordplay.
معنی فارسی کلمه quiddler
:
کسی که به بازی با کلمات یا مضامین مربوط به ذات میپردازد.