معنی فارسی quirkiness

B1

خاص بودن، ویژگی یا رفتار غیرمتعارف و جالب که فرد یا چیز را متمایز می‌کند.

The quality of being unusual or peculiar.

example
معنی(example):

شخصیت خاص او او را بسیار جالب برای گفتگو می‌سازد.

مثال:

Her quirkiness makes her very interesting to talk to.

معنی(example):

ویژگی خاص آثار هنری توجه همه را جلب کرد.

مثال:

The quirkiness of the artwork caught everyone's attention.

معنی فارسی کلمه quirkiness

: معنی quirkiness به فارسی

خاص بودن، ویژگی یا رفتار غیرمتعارف و جالب که فرد یا چیز را متمایز می‌کند.