معنی فارسی quixote
B2شخصی که افکار خیالی و ایدهآلگرایانه دارد، به طوری که به سرگیجه میافتد بر عملهای واقعی.
A person characterized by idealistic and fanciful thoughts, often disconnected from reality.
- NOUN
example
معنی(example):
او مثل یک دون کیشوت عمل میکرد، همیشه در حال رویاپردازی درباره کارهای قهرمانانه بود.
مثال:
He acted like a quixote, always dreaming about heroic deeds.
معنی(example):
داستان حول محور یک دون کیشوت است که به دنبال ماجراجویی میرود.
مثال:
The story revolves around a quixote who seeks adventure.
معنی فارسی کلمه quixote
:
شخصی که افکار خیالی و ایدهآلگرایانه دارد، به طوری که به سرگیجه میافتد بر عملهای واقعی.