معنی فارسی quixotical
B2دربارهی افکار یا رفتارهایی که به طور غیرواقعبینانه و با آرمانگرایی بیش از حد مشخص میشود، به کار میرود.
Exceedingly idealistic; unrealistic or impractical in pursuit of ideals.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ایدههای خیالی او اغلب به راهحلهای غیرعملی منجر میشد.
مثال:
His quixotical ideas often led to impractical solutions.
معنی(example):
دنبال کردن خیالی رویاها میتواند هم الهامبخش و هم احمقانه باشد.
مثال:
The quixotical pursuit of dreams can be both inspiring and foolish.
معنی فارسی کلمه quixotical
:
دربارهی افکار یا رفتارهایی که به طور غیرواقعبینانه و با آرمانگرایی بیش از حد مشخص میشود، به کار میرود.