معنی فارسی quizzism

B1

نشانه‌ای از حب کنجکاوی و پرسشگری که معمولاً به تعاملات عمیق منجر می‌شود.

A quality or state of being inquisitive or questioning.

example
معنی(example):

ویژگی سؤال‌آمیز او باعث شد در گروه متمایز باشد.

مثال:

Her unique quizzism made her stand out in the group.

معنی(example):

سؤال‌آمیزی می‌تواند غالباً به بحث‌های عمیق منجر شود.

مثال:

Quizzism can often lead to deep discussions.

معنی فارسی کلمه quizzism

: معنی quizzism به فارسی

نشانه‌ای از حب کنجکاوی و پرسشگری که معمولاً به تعاملات عمیق منجر می‌شود.