معنی فارسی rabbled

B1

به معنی به هم ریخته یا نامنظم است، به ویژه در مورد اشیاء یا افکار.

Disordered or mixed up, often referring to documents or thoughts.

example
معنی(example):

سندها در کشو به هم ریخته بودند.

مثال:

The documents were left rabbled in the drawer.

معنی(example):

او احساس کرد که افکارش همه به هم ریخته‌اند.

مثال:

He felt his thoughts were all rabbled together.

معنی فارسی کلمه rabbled

: معنی rabbled به فارسی

به معنی به هم ریخته یا نامنظم است، به ویژه در مورد اشیاء یا افکار.