معنی فارسی rabbler

B2

شخصی که دیگران را به شورش یا اعتراض تجویز می‌کند.

A person who incites or stirs up public disorder

example
معنی(example):

جوان شورشی با اشتیاق اعتراض را رهبری کرد.

مثال:

The rabbler led the protest with passion.

معنی(example):

یک شورشی اغلب احساسات جمعیت را به حرکت در می‌آورد.

مثال:

A rabbler often stirs up emotions in a crowd.

معنی فارسی کلمه rabbler

: معنی rabbler به فارسی

شخصی که دیگران را به شورش یا اعتراض تجویز می‌کند.