معنی فارسی rabblesome

B2

شخص یا چیزی که باعث ایجاد شلوغی و اختلال می‌شود.

Causing or likely to cause trouble or disorder

example
معنی(example):

رفتار شلوغ او جلسه را ناراحت کرد.

مثال:

His rabblesome behavior upset the meeting.

معنی(example):

جمعیت شلوغ موجب تأخیر شد.

مثال:

The rabblesome crowd caused delays.

معنی فارسی کلمه rabblesome

: معنی rabblesome به فارسی

شخص یا چیزی که باعث ایجاد شلوغی و اختلال می‌شود.