معنی فارسی rampingly
B1به صورت شتابان و با شدت، به ویژه در زمینه بیان احساسات یا حرکت.
In a manner that is energetic and enthusiastic, often in movement or expression.
- ADVERB
example
معنی(example):
ماشین به طور سریع و نمایشی در جاده شتاب میگرفت.
مثال:
The car rampingly accelerated down the road.
معنی(example):
او به طور پرشور هیجان خود را درباره کنسرت ابراز کرد.
مثال:
He rampingly expressed his excitement about the concert.
معنی فارسی کلمه rampingly
:
به صورت شتابان و با شدت، به ویژه در زمینه بیان احساسات یا حرکت.