معنی فارسی ratchety
B1صفتی که به صدا یا رفتار مشابه رچها اشاره دارد.
Descriptive of a mechanism producing a ratching sound or referring to a similar behavior.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این دستگاه صدای رچمانندی داشت.
مثال:
The machine had a ratchety sound.
معنی(example):
رفتار رچمانند او نگرانکننده بود.
مثال:
His ratchety behavior was unsettling.
معنی فارسی کلمه ratchety
:
صفتی که به صدا یا رفتار مشابه رچها اشاره دارد.